![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
بـاران گـریههای شـبانه که پـا گرفت دست مرا دوباره جوادُ الرِّضا گرفت یادش بخیر تا که رسـیدم به کاظـمین از چشم من دو مرتبه گنبدْ نما گرفت گـفـتم سلام حضرت احـسان بیکران در سایهسار مهـر تو دیدم دعا گرفت فرصت برای عرض حوائج نمیدهی چیزی نگفته حاجت خود را گدا گرفت آه ای جـوان آل عـلـی روضـۀ تـو را باید که از مـدیـنه و از کـربلا گرفت مانند مـادرت به زمین خوردهای اگر زهر جفا رسید و توان از شما گرفت صورت مکش به خاک زمین، نور عالمین از موی خاکیات دل عرش خدا گرفت فریاد العـطش که کشیدی تو از جگر با سوز نالهات همه عالم عـزا گرفت هی دست و پا زدی وسط حجرهات فقط مـادر بخـاطـرت دم واغـربـتا گـرفت از آه و نالهات شده این حجره کـربلا گفتی حسین و گریه امان تو را گرفت ذکرش خدا خدا؛ که همان دم سنان رسید با نیزه راه صحبت او را چرا گرفت؟ والشِّمرُ جالسٌ؛ سر او را ز پیکـرش با ضربههای خنجر کند از قفا گرفت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
یک باغ روضه دارد این لاله در شکفتن کی میشود خزان را با یک اشاره گفتن چون خاطراتِ عمرت در طولِ زندگانی آن هم خلاصه گشته در موسمِ جوانی از دردِ غـربتِ تو آخر کسی نپـرسـید دلمـردگـان کجا و این روحِ آسـمـانی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
دلـم در هـوای جـواد الائـمّـه گـرفـتـه نـوای جـواد الائـمّـه بلند است بر بام قصر سخاوت هـمـاره لـوای جــواد الائـمّـه بزرگی ببـوسد زمین ادب را که افـتد به پـای جواد الائـمّه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در شهادت امام جواد علیهالسلام
یـابـن الحـسـن توئـی سـبـب اتّـحـاد ما نـام مــقــدّســت ســنــدِ اعــتــقــاد مــا مسـمـوم شـد عـزیـز دل ثـامن الحجـج آتــش زده حـدیـث غمـش بـر نـهاد ما
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
عـمری گدای صاحب این خانه ماندیم خود را درون مجلس روضه رساندیم گـاهی بـلـند از پـردۀ دل گـریه کـردیم گاهی به زیر لب زیارتنامه خـواندیم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
بستهام دل را به آقایی که خیلی آشناست حامی اِبنُ السبیل و یاورِ هر بیـنواست نهمین خورشیدِ تابان ست در عرشِ خدا نهـمین آئیـنهدارِ حضرت خیرالوراست نامِ زیبایش محـمّد، کـینهاش باشد جواد این پسر نورِ دو چشمانِ علی موسی الرضاست مدحِ او گفتن لیاقت خواهد ای اهلِ هنر هر چه در وصفش بگویم مطمئناً که رواست من دخیلش میشوم بلکه گره را وا کند حضرت بابُالکرم در انتظارِ یک گداست هرچه دارد میدهد بر سائلِ درماندهاش بسکه این آقای خوبیها فقط مشگل گشاست غـیرتی بیانتها دارد به زهـرا مادرش قلبِ حسّاسش مریدِ حضرت خیرالنساست کـوثـرِ دوّم لـقـب دادنـد بـر او اهلِ دل بر امام هشتمین هم نور چشم و هم عصاست بذل و بخشش میکند بر هر ز پا افتادهای سائل اینجا راحت ست از بسکه او بیادّعاست هر چه میخواهی بخواه امّا بدان که حاجتِ گریهکُنهای حسینی یک براتِ کربلاست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
وسط حجرۀ در بسته چه بیپر شدهای کـشتۀ زهـر جـفـای دل هـمسر شدهای صورتت گـشته کبود و نفست میگیرد پسر هـشتم زهـرا تو چو مـادر شدهای
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
عجب خجسته حدیثی که همچو گوهر بود سـفــارش پـدری بـه جـوان دلـبـر بـود چه بارگاه و چه صحنی شبیه مشهد ما چـه آشـیـانـۀ امـنـی شـبـیـه مـشـهـد مـا چه خوب میشد اگر تا سحر درون حرم فقط سه واژۀ تنها من و ضریح و سرم تـمـام عـمـر نـشـسـتـم به آسـتـان شـمـا همیشه خیره نشـستم به کنج خوان شما چنین غریب به چشمش ندیده کون و مکان چـنـین اسیـر غـمی تا ابـد نـدیـده زمان
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
شبنـشینانِ فـلک چـشم ترش را دیدند همهشب راز و نیـاز سحـرش را دیدند تا خدا سیر و سفر داشت همهشب، وَز اشک غرق در لاله و گل رهگذرش را دیدند هر زمان رو به خدا کرد در آن خلوت اُنس او دعـا کرد و ملائک اثـرش را دیدند همه سیراب از این چشمۀ رحمت گشتند سائلان بخـشـش دُرّ و گهرش را دیدند عــمـر او آیـنـۀ عـمـر کـم زهــرا بـود در جوانی همه شوق سفـرش را دیدند دود آهش به فلک رفت از آن حجرۀ غم شعـلههای جـگـر شعـلـهورش را دیدند هرکه پروانۀ شمع غم او شد، هر شب عـرشیان سوختن بال و پرش را دیدند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت حضرت امام جواد علیهالسلام
گوشهای افتاده بود و دست بر زانو گذاشت گاهگاهی دست را بر دیدۀ کم سو گذاشت گـاه میپـیچـید از دردِ زیاد و نـاله کرد گاه میلرزید و دست خویش بر پهلو گذاشت گاه از سوزِ عطش فریاد میزد العطش گاه بر دیوارِ حجره بیتکّلف رو گذاشت در میانِ حجرۀ در بسته شد مثلِ حسین یا حسینی گفت و روی گونههایش جو گذاشت گاه میگفت از سُـویدای دلش یا فـاطمه گوشهای رفته دو دستش را روی بازو گذاشت این جوان نورِ دو چشمانِ علی موسی الرضاست غصّهها در میانِ سـینۀ خود تو گذاشت گریه کن در این مصیبت با تمامیِّ وجود گوشهای افتاده بود و دست بر زانو گذاشت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هـنوز میچـکـد از چـشمها بهـانۀ تو بیا که سر بگـذارد جهـان به شانۀ تو بـرای گـریۀ این ابـرهـای سرگـردان کجاست بهتر از آغوش بیکرانۀ تو؟ سحـر سحـر همه جا بادها سـراسیمه نفس نفس همه در جستوجوی خانۀ تو و بین باغ خزانخیز چارفصل هنوز به انتـظـار تو قـد میکـشد جـوانۀ تو به صبح جمعه قسم! عصر، عصر دلتنگیست بـخــواه تـا بــشـوم لایـق زمــانـۀ تـو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
باید بـرای درک حـضورش دعـا کنیم خود را از این جهـان خـیالی جدا کنیم هرگز برای پر زدن از پیله دیر نیست از جنس عشق، بال و پری دست و پا کنیم گم کردهایم ما خودمان را و لازم است در ندبـهها شکـایت از این ماجرا کنیم در حیرتم از اینکه غـریبـیم و باز هم هرگـز نـشد که یـادی از آن آشـنا کنیم شرط است در طریق محبت که جان خویش هـمـواره از تـعـلّـق عـالـم رهـا کـنـیـم ما از هرآنچه غیر رخ دوست خستهایم بی او چگـونه با دل بیچـاره تا کـنیم؟ »خـورشید را برای ظهـور آفریدهاند« فکـری بـرای رفـتـن این ابـرها کـنـیم تنها حضورِ اوست که درمان دردِ ماست باید برای درک حـضورش دعـا کـنیم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
باز هم آدیـنه شد، مـانـدهام در انـتـظار چشم در راه تـوأم، بیقـرارم، بیقـرار من تو را گم کردهام، پشت فصلی از دریغ من تو را گم کردهام، پشت فصل انتظار سمت چـشمان تو کو، تا بیـاسـایم دمی در پنـاه چـشم تو، ای رسـول نـوبـهار بیفروغ عشق تو، میشود هستی یتیم مهر و ماه و آسمان، میشود بیاعتبار تـشـنۀ وصل تـوأم، ای دلـیـل زنـدگـی کی به پایان میرسد، روزهای انتظار؟! مهر عالمتاب عدل، یک تبسم جلوه کن تا بمـیرد ظلـم شب، تا بخـندد روزگار باز هم آدیـنه شد، جاده اما خـالی است باز هم سهم من است، حسرتی دنبالهدار
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
آنقدر حاضری که کسی از تو دور نیست هرچند دیده، قابل درک حضور نیست بر پـلکهای خـسـتـۀ من پـا نـمینهی چون پلکان خیس، مجال عـبور نیست شـد تـکـه تـکـه، آیـنـۀ جـانـم از گـنـاه امـا کـدام آیـنـه مـشـتـاق نـور نـیست؟ ای ترجـمان صبـر خـداوند بر زمـین! بازآ که جان مـردم دنیا صبـور نیست رو کن تو ای عزیز به ما نیز، چون ثواب گاهی به جز زیارت اهل قـبور نیست آمیخت حق به باطل و باطل به حق، بیا ای منتقم! که چاره به غیر از ظهور نیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
وجـود، ثـانـیه ثـانـیه در تو فـانـی شد طـلـیعـۀ غـزلی صـاحـبالـزمـانی شد بـرای دیـدنت ای آفـتـاب در پـس ابـر قـنوت پنجـرهها غـرق ندبهخوانی شد نگـاه چـلهنـشـین کسی به آیـنـه خورد که پای عهد خودش ماند و شمعدانی شد به جز ظهور تو در مُلک طور جلوه نبود اگر چه روزی این دیده «لن ترانی» شد عقیق، خون جگر خورد و در رکاب تو ماند اویـس خــانـۀ تـو سـیـد یــمــانـی شـد نگاه خیس شهیدی دو خط عریضه نوشت به دسـت آب روان داد و آسـمانی شد خوشا به ندبۀ أین الحـسین وقت سحر که سوی کرببلا رفت و جمکرانی شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
تو آفـتـاب یـقـیـنـى، بـهـار رویـایى طراوت گل سرخى، نسیم صحرایى تو ابـر منـقـلب چـشمهاى پرهـیزى تو قـطره قـطرۀ بـاران ناشکـیـبایى تو فصل رویش عشقى، نگاه مجنونى تو آبـشار صمـیـمـیـتى، تو لـیـلایـى تو نرم و سبز و لطیفى، تو موج احساسى تو روح پاک مسیحى، تو دست موسایى تو لحظههاى خوش خاطرات شیرینى تو بـاغ عـاطـفههایى، امـید فـردایى تو جلـوۀ سـحـرى، آبـروى انـسانى تو نور روشن صبحى، تو جام صهبایى تو گرم باده عـشقى، بهـار زیستـنى تو شور و شوق شقایق به دشت دلهایى تو شعر خواجه شیراز و شمس تبریزى تو معـنى کـلـمات هـمیـشه زیـبـایى
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای غـروب جمعه مولایم چه شد؟ یـوسـف گـم گـشـته آقـایم چه شد؟ بار دیگر جـمعـه آمـد یـار نیـست تـشـنهام سرگـشـته سقـایم چه شد؟ ****************** خـسـتهام بس جـمـعهها تکـراریند دائــمـاً ایـن اشـکهـایـم جـاریـنـد تـا به کی نـدبـه بـخـوانم بـیفـرج یـاد تـو هـر شـب مـرا دلـداریـنـد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مـولای من ای از تـبـار آب و بـاران روح لـطـیف سـبز هر فـصل بهـاران در الـتهـاب لحـظـههـای بی تو بـودن هـمچـون یتـیـمانـیـم، سر در گـریـبان سوز دل یاران شفایش یک نگاه است از سوی تو ای گمشده از چـشمهامان مـولای من، مـولای من! آتـش گرفـتم چون هیمهای سوزان میان باد و طوفان پـای برهـنه، میروم در وادی عـشق مقـصد تویی ای آرزوی هر مسلمان! در ازدحام اشک و غم با شب نشـستم شـایـد تو را یـابم تو را ای مـاه تابان! قـصد زیـارت میکنم یا رب مـدد کن تا بشنوم من از حـبـیبت صوت قـرآن درد آشـنـایـم با شـمـا ای سـوتـه دلها لـطـف خـدا را دیـدهام در نـدبـههـاتان آدیـنـههـا بـوی خــدا و عــشـق دارنـد آدینه صبحی میرسی خورشید رخشان
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مـانـدیـم ز دیـدار تو آواره و حـیـران ای عشق خدایی همه ای چشمۀ جوشان! چشمان شقایق همه در راه تو مانده است ای شور غزل در نفـس سـبز بهـاران دیریست در اندیشۀ خود غوطه ورم تا با نام تو آذین شود این سینه به عرفان سرگشته و حیران همه در ورطۀ طوفان ای سـاحـل امـنـیت این شیعه مسلمان زندان جنون گـشته زمین بی نفـس تو برگـرد بیا ما همه چون خیل اسـیران مـولـود تویی وعـدۀ مـوعـود تویی تو برگرد عـدالـت بـنـما؛ ظـلـم بسـوزان تو آیۀ عـشـقی تو هـمـه سـورۀ عـدلی ای نور تـجـلی شـده از صاحب قرآن در حد توان نیست که وصف تو بگویند گر جـمـع شوند و بـنـگـارند دبیـران!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
به انتظار تو هر روز و شام میمانیم و قـصّه غـم هجـرت مدام میخـوانیم برای دیـدن روی مه تو جـان جـهـان به چارسوی زمین اسب شوق میرانیم بیا بیـا که بـهـاران شود زمـسـتـانهـا بیا که در قدمت، سر، چو گل، برافشانیم کرَم نـما و قـدَم نه، ز مهر، محفـل ما که خاک رهـگـذرت با مـژه بروبانیم تو قـطـب عـالـم امکـانـی و ولّی حـقّ بیا که بیتو، همه، جسمهای بیجـانیم امام برحـق ما، گرچه غـایبی ز نظر مطـیع امـر تو مـولا چنان غـلامـانـیم بیا و صحنه گـیـتی ز عدل پُر گردان اسیـر ظـلـم و جـفـائـیم و بیپنـاهـانـیم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
کسی میآید از یک راه دور آهسته آهسته شبی هم میکند زینجا عبور آهسته آهسته غبار غربت از رخسار غمگین دور میسازد و ما را میکند غرق سرور آهسته آهسته دل دریایی ما را به دریا میبرد روزی به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته ازین رخوت رهایی میدهد جان های محزون را درونها میشود پر شوق و شور آهسته آهسته نسیم وحشت پائـیز را قدری تحمل کن بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته کسی میآید و میگیرد احساس خدایی را ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته فنا میگردد این تاریکی و محنت ز دنیامان ز هر سو میدمد صدگونه نور آهسته آهسته به سر میآید این دوران تلخ انتظار آخر و ناجی میکند اینجا ظهور آهسته آهسته ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن که او مردانه مییابد حضور آهسته آهسته
: امتیاز
|